استار وب

www.wikiwebia.ir

 شما با کامپیوتر قدیمی خود چه کار میکنید

اونها رو به قیمت پایین می‌فروشید؟ می‌گذارید گوشه انباری خاک بخوره ؟ می‌اندازید دور؟ کامپیوترهای ما ممکنه زود از رده خارج شوند و دیگه جواب‌گوی نیازهای ما نباشند. شاید به نظرمون بیاد که واقعا این کامپیوترها بلااستفاده هستند.اما همین کامپیوترها می‌تونن برای خیلی‌ها برای خیلی از کودکان و نوجوانان در مدارس مناطق محروم وسیله ای موثر باشند

موسسه ای وجود داره به نام
خیریه مهر گیتی
http://mehrgiti.com
این موسسه خیریه کامپیوترهای دست دوم شما را تعمیر می کنه و به مدارس مناطق محروم می فرسته
شاید ایده تازه ای نباشه ولی یک فرصته برای شما !
........
شاید تصمیم گرفتید کامپیوتر دسته‌دومی که داره خاک می‌خوره رو هدیه کنید به بچه‌های مدرسه‌ای که یک جایی تو این کشور دارن در محرومیت زندگی می‌کنن.شاید لمس کی‌بوردهای قدیمی همین کامپیوترها در سرنوشت‌ یکی از بچه‌ها تاثیر گذاشت!اگر علاقه‌مند هستید این مطب رو به اشتراک بگذارید تا دیگران هم مطلع شوند
نویسنده: ا ׀ تاریخ: پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 کارمان به جایی رسیده که طوری باید دلتنگ شویم که به کسی برنخورد

.
.
.
فکر کنم ما تو نسخه رایگان دنیا زندگی میکنیم
اون قسمتهاش که به بقیه حال میده برای ما کار نمیکنه !
.
.
.
ساده” که باشی زود “حل” میشوی میروند سر وقت “مساله” بعدی !
.
.
.
ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﭼﻴﺰﺍ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﻌﻀﻲ ﭼﻴﺰﺍ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻣﺜﻼ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﻲ ﻟﻨﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
.
.
.
.
آدما دو دسته هستن
اونایی که در جواب ِ “پاشو بریم” میگن کجا؟ و اونایی که میگن بریم. . .
.
.
.
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه
.
.
.
من فقط عاشق اینم حرف قلبتُ بدونم ؛ الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
خواستم بگم واسه من یکی که جوابِ معکوس داد..طرف پرید!
.
.
.
.
فکر میکردم هدیه ی خداوندی
حالا فهمیدم تقاص اشتباهاتمی !
.
.
.
.
وقتی کسی تصمیم می گیره بره
حتی اگه نره ،
دیگه پیشت نیست..!
.
.
.
وقتـــی دلـــت گــرفتـــه
وقتـــی غمگینـــی
وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری …
حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــۀ خــوبـــی هستــــی
.
.
.
گاهی برای کشـیدنِ فـریـاد
هـزاران پیکـاســو هـم کـافـی نیسـت . . .
.
.
.
هیچ وقت خودت رو ۱۰۰% خرج کسی نکن ؛
که تا ۱۰ بیشتر بلد نیست بشمره … !!!
.
.
.
وقتـــــی به عقب بر میگردی متوجه میشی که جــای بعضیا
تو زندگیت خالــی که نیست هیـــــچ ،اون موقشم زیــادی بوده … !
.
.
.
اینای که از خیابون یه طرفه رد میشن،هم چپ نگاه میکن هم راست
اینا همونایی هستن که هم از دشمن نارو خوردن هم دوست
.
.
.
جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه …
که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن!
.
.
.
.
متأسفانه توجه دخترها فقط به ظواهره.
مثلن به خاطر خوشتیپی بازیکنها، طرفدار ایتالیا میشن.
در حالیکه معیار ارزشگذاری فقط باید میزان تقوا باشه )
.
.
.
از یه جایی به بعد اگه ببخشی
دیگه خیلـــــــــــــــــــی بی شخصیتــــی
.
.
.
همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقـــر نیست !
ســـــکوت هم نشانه ی رضایــــت نیست….
.
.
.
یه عاشق میگه :
اگه اتفاقی واست بیفته ؛ میمیرم !
اما ….
یه رفیق میگه :
اگه بمیرم هم نمیذارم اتفاقی برات بیفته … !!!
.
.
.
.
به مامانم میگم سرم درد میکنه … میگه چرا ؟
میگم شاید تومور مغزی دارم …
میگه خفه شو ذلیل مرده … این حرفا چیه میزنی؟؟!!!
منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم !!! ….البته فکر کنما!!!
.
.
.
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم
ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو میشکنم !!
.
.
.
.
دلم رابطه ای میخواهد که اگه ۵ دقیقه زنگ نزدم اس ام اس ندادم
اس ام اس بده بگه سرت کجا گرمه
.
.
.
قبل از اینکه کسی درب دلتو بزنه آیفون قلبت رو تصویری کن !
چون اگه بیاد تو و بشینه دیگه نمیشه بیرونش کرد!
مهمان حبیب خداست
.
.
.
دقت کردین !؟
همه ی بدبختیامون مال خودمونه به شادی ها که میرسه میگن بیاید قسمت کنیم
..

نویسنده: ا ׀ تاریخ: پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ماه رمضان مبارک.همچنین المپیک

 برای دریافت قالب بازی ها المپیک برای وبلاگ اینجا کلیک کنید .

نویسنده: ا ׀ تاریخ: پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سلام دوستان در حال وبگردی بودم یه پیانو دیدم آنلاینه باهاله.برای ورود لینک زیر را کلیک کنید

http://www.bgfl.org/bgfl/custom/resources_ftp/client_ftp/ks2/music/piano/steel_drums.htm

نویسنده: ا ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 تو این تبلیغه میگه، فلان صابون %۹۹ باکتریها رو میکشه.


من از همینجا به اون %۱ باکتری،

به خاطر این ایستادگیِ پر غرور و پر افتخارشون تبریک میگم..!
 


متن کامل نامه تبریک جمعی از هنر مندان شیرازی به اصغر فرهادی :
.
..
.
..
.
.
.
.
.
به نام خدا
آفرین
 



تو دوران مدرسه هفته آخر سال كه ميشد همه قول وقسم مي خورديم جمعا نيايم مدرسه!

فردا كه ميشد همه اومده بودن ببينن كي نيومده.

يعني عاشق اون اتحادمون بودم !!!
 



یارو تو مترو داشت جوراب زنونه میفروخت،

بهم گفت: یه دونه بخر، گفتم: من مجردم، زن ندارم!

گفت: بخر بكش رو سرت برو دزدی!
 



سر کلاس زبان خارجه استاد از رفیقم چیزی پرسیده که باید به انگلیسی جوابشو میداده.

چند ثانیه طول کشید واون همون طور که داشت فکر می‌کرد با خنده گفت :

....loading, please wait
 



جهــان سوم جـاییست کـــه به جای ایمــیل از واژه

پست الکتــرونیکـی

استفاده میشود کـه

هم پست 

هم الکـــترونیک

انگــلیسـی است ... !!!
 



تا حالا دقت کردین:

پسرا 10 دقیقه آماده میشن 4 ساعت میرن بیرون

دخترا 4 ساعت آماده میشن 10 دقیقه میرن بیرون..!!
 



برای آب خنک خوردن احتیاجی به زندان رفتن نیست ،

فقط کافی است در یخچال را باز کنید
 



تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون,

به بابام گفتم بابا یه دونه از این بی ام و ها بگیر،

بابام گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره..؟

ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو....!!

یعنی خداوکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم...
 


فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ملت خاورمیانه رو می آفرید

کلید Caps Lock رو فشار داده بود...
 



هرچی بیشتر میگذره و علم پیشرفت میکنه کل مردم دنیا رویاهاشون به حقیقت می پیونده،

ما جوک هامون تبدیل به واقعیت میشه
 

نویسنده: ا ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد.


بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید. اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـیکند. بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی میکنـید و حسرت داشتنش را میکشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.

البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمیـبـاشـدکه شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمیکنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.

● زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید
هـر چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با اوسـت. چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد).
 
بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود را با وی بگذرانید باشید.
اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید. شـما هم اکنون "قانون کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید.

 همه ما واقف هستیم که:
مردم خـواهـان چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند. و همیشه در دسترس بودن شـما سبب کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید نگریست. این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها گردید. با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می شوید. ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمیکنیم .

بـایـد آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی شوند. ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریکزندگیمان می بـاشیم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه امان نمی باشند ترس داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت میباشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما گردد ۴ برابر بیشتر میباشد.

● کار دلپسندی برایش انجام ندهید.... بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد
هرگاه شما کار پـسـنـدیـده ای بـرای شـخـصی انجام دهید، از دو جهت احساس خوبی خواهید داشت: احـساس خـوشـنودی از خـودتان و صمیمیت با فردی که شما اندکی با عملتان لوسش کرده اید. ما معمولا بمنظور توجیه زحمات و یا هزینه هایی که صرف فرد مورد نظر کرده ایم در شایستگی و استحقاق وی مبالغه وخیالپردازی میکنیم. سـرانجام آنکه:ما آن فرد را بیشتر دوست خواهیم داشت.هرگاه شخصی برای ما کار پسندیده ای انجام میدهد، خوشنود میگردیم. اما در کنار آن احساسات ناخوشایند دیگری نیز تظاهر خواهند کرد.
 
گاه غرق در هیجانات میشویم. در تـنگنا قرار می گیریم که مانند همان فرد بامعرفت که آن لطف را در حق شما کرده عمل نماییم یعنی آنکه لطفش را جبران کنیم. و حتی زمانیکه آن عمـل نـیک از سوی شخصی صورت می گـیـرد کـه شـما علاقه وافری به وی داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستید، مسئله بسیار بغرنج تر میگردد. متوجه منظورم می شـوید؟ هنگامی که ما شیفته و شیدای شخصی می شویم، ناگزیریم برای او کارهای لطف آمیزی انجام دهیم.اما بهتر آنست اجازه دهید او شما را لوس کند.

● به او نگاه کنید...
زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دوعاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد.
 وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند. و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند.
 
 اهمیت مقیاس روبین واضح میباشد:
 احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد.

برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید. مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود. در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.
 
هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد. زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید.

● روی برنگردانید...
دیـگر یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین: اگر فردی بـه زن و شوهری که در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری PEA داخـل جریان خونش می شـوید. لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را "چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردی که دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی برنگردانید.
 
وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش برگردانید (پس از ۴-۳ ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید. شاید این تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد. اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید.

● از علم مردمک سنجی کمک بگیرید...
ما هـمگی با حالت چشمها پیش از خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به یک چیز برای ایجاد حالتچشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند).
 
اما شما میتوانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند.
 به همین خاطر است که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند.

دانشمندان ۲ تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـویـر دسـتـکاری شده، ۲ برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت.

همچنین هنگامی که ما به چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و متسع می شوند. این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند.
 
بدون اسـتـثـنـا مـردمـک چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت. این یعنی که هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد!!
نویسنده: ا ׀ تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

1- زن خود را گرامی بدارید. به شوهر خود احترام بگذارید.
نیاز احساسی یک زن، ارجمند شمرده شدن است و این امر، وظیفه شماره یک شوهر به شمار می رود. بدین معنا که او را دوست بدارید و برایش ارزش قایل شوید، او اولویت شماره یک شما محسوب می شود.
نیاز احساسی یک مرد این است که از سوی همسرش مورد احترام قرار گیرد. هنگامی که او به خانه می آید دوست دارد احساس کند دست کم یک نفر در دنیا وجود دارد که فکر می کند او مهم است.

2-مثل دو دوست خوب با یکدیگر رفتار کنید.
زیر سایه ازدواج، یکی از موهبت های الهی اعطا شده به عروس و داماد این است که آنها باید دوست های خوبی برای یکدیگر باشند.ویژگی عمده دوستی این است که هر کس به احساسات و نیازهای طرف مقابل احترام بگذارد و برای آنها ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن یعنی، آنچه که برای او مهم است برای شما نیز مهم باشد، این یک روش کلیدی و اساسی است تا همسرتان احساس کند شما دوستش دارید.

3-این چهار کلمه طلایی را به خاطر بسپارید.
گوش دادن، توافق، جبران و قدردانی. از همان آغاز ازدواج، بر سر این قانون ابتدایی توافق نمایید: مهم نیست که چه قدر ناراحت هستید، هیچ وقت یک دعوای لفظی را شروع نکنید.
دعوای شدید فقط مشکلات را وخیم تر می کند و باعث تیرگی روابط می شود. به جای دعوا، چهار کلمه طلایی را اجرا کنید.

4-حد و مرزهای مستحکمی ایجاد کنید.
همسر شما اولویت شماره یک شما محسوب می شود، نه خانواده، خویشاوند، دوست، فرزند، کار یا سرگرمی شما. حد و حدود مستحکمی ایجاد کنید تا نشان دهد که شما برای ازدواج خود ارزش قایل هستید و به هیچ چیز و هیچ کس اجازه نمی دهید رابطه شما را کم رنگ کند.
این امر بدین معناست که به نیازهای همسرتان قبل از نیازهای خانواده خود رسیدگی می کنید، عصرها زود به خانه بیایید تا برای با هم بودن زمان کافی داشته باشید.

5-هر روز، یک کار خوشحال کننده انجام دهید.
ازدواج در نهایت درباره آن است که کاری کنید تا طرف مقابلتان احساس خوبی داشته باشد و تلاش کنید هر روز یا یک کار خوشحال کننده،همسرتان را شاد کنید. اگر او می گوید لیلیوم دوست دارد، به خاطر این که فکر می کنید رز رمانتیک تر است، برای او رز نخرید!
دریابید که همسرتان دوست دارد چه هدیه ای از شما بگیرد، آیا دوست دارد آن هدیه یک ابراز محبت و علاقه، دریافت یک کادو، کمک کردن(مثل کمک در کارهای خانه و …) باشد یا سپری کردن اوقاتی خوش با یکدیگر.
آنها را به خاطر بسپارید و جزء کارهای روزانه خود قرار دهید.

نویسنده: ا ׀ تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 شاعر عشق و حماسه و آزادی

«آه اگر آزادی سرودی میخواند /كوچك / همچون كجا دیواری فرو ریخته بر جای نمیماند / سالیان بسیار نمیبایست / دریافتن را/ كه هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی است / كه حضور انسان / آبادانی است»

احمد شاملو در تاریخ فرهنگ و ادبیات معاصر ایران پدیده ای استثنایی، تاثیرگذار و ماندگار است. برای رمزگشایی راز این ماندگاری مطالعه زندگی و شعرهایش و دوره ای كه در آن زیسته است از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شعر شورانگیز شاملو چكیده تاریخ نانوشته معاصر این سرزمین است. او زندگی پرفراز و نشیب و پرتلاطمی را پیموده است. كوچ پیاپی پدرش ـ كه نظامی بود ـ به همراه خانواده اش از این شهر به آن شهر برای كودكی شاملو زندگی آرامی نبود و شادی و نشاطی كودكانه در برنداشت. زندگی اش از همان آغاز سراسر رنج و تنهایی بود. 
«در شب سنگین برفی بی امان / بدین رباط فرود آمدم 
هم از نخست پیرانه خسته»

پس از دوران كودكی كه تماما به دربه دری گذشت، بعدها در رویارویی با جامعه نیز آسایشی ندید و از فقر، بی عدالتی، سفاهت و نامردمیها آسیبهای فراوان دید. او در نوجوانی با گرایشی وطن پرستانه و نفرت از اشغالگران متفقین، به آلمانیهای نازی كه شعار برتری نژاد آریایی سر میدادند، روی میآورد. به خاطر همین علاقه، سال سوم دبیرستان ایرانشهر تهران را رها میكند و به شوق یادگیری زبان آلمانی، در كلاس اول دبیرستان صنعتی كه استادان آلمانی داشت ثبت نام میكند. در سال 1323 به خاطر اعتقادات وطن پرستی افراطی و طرفداری از آلمان، متفقان او را دستگیر و به زندان شورویها در رشت منتقل میكنند. این ماجرا را از خودش بشنویم: 


«...موقعی كه رضاخان را بردند من بچه ای بودم زیر 16 سال. بدون هیچ درك و شعوری. فقط یك چیز توی ذهن من فرو رفته بود كه روس و انگلیس مانع پرواز كردن این ملت بدبخت هستند و وقتی كه آلمان با روس و انگلیس در حال جنگ است و ما تبلیغات اینها را میشنویم، یك بچه 16 - 15 ساله كه هیچ نوع سابقه تفكر سیاسی ـ اجتماعی ندارد میگوید من طرفدار آلمانم چون دارد دشمن مرا میكوبد. من با این ذهنیت و با این سادگی وارد یك جریان ضد متفقین شدم كه كارم به زندان كشید و توی زندان بسیار چیزها یاد گرفتم و بسیار آدمها دیدم. و من دیدم این آدمها كه نام و آوازه شان مثل طبل تو كله میپیچید چقدر حقیرند. سر یك تكه نان كه این از توی بشقاب آن برمیداشت دعواشان میشد، خب، خود این برخورد برای من یك دانشگاه بود، كه این آدمهای سیاسی و ژنرالها و سرلشكرها و آدمهایی در پایه وزارت، چه آدمهای واقعا بی معنی و خالی و پوچی هستند. این خودش درس كوچكی نبود...« در سال 1324، دموكراتها در ارومیه، در موقعیتی سرگرد حیدر شاملو را به اتفاق پسرش احمد میگیرند و مقابل جوخه اعدام قرار میدهند. پیش از فرمان آتش، فرمانده لحظه ای دچار تردید میشود و مصلحت میبیند با بالادستیها مشورت كند. دو ساعت پدر و پسر در مقابل جوخه آماده، منتظر میمانند. احمد شاملو با نقل این خاطره تاكید میكند: »تكلیف من در این دو ساعت با مرگ و زندگی روشن شد. پس از آن هیچ گاه از مرگ نهراسیدم، مرگ تن برایم بی اعتبار شده بود...« در زندگی شاملو سه نفر بیشترین تاثیر را روی او داشته اند: نیمایوشیج و فریدون رهنما در تغییر مسیر زندگی شعری اش و مرتضی كیوان در تغییر دیدگاههای اجتماعی و سیاسیاش. سال 1325 به طور اتفاقی با نام نیما آشنا میشود و با خواندن بخشی از شعر «ناقوس» اولین ضربه بیداركننده بر ذهن او جرقه میزند. اما این بیداری برای او كافی نبود. جست وجو را آغاز میكند و به یاری زبان فرانسه در ماهنامه فرانسوی «شعر» در نخستین نظر به شعری از «لوركا» برمیخورد و شگفتی اش را برمیانگیزد. دومین ضربه را فریدون رهنما بر او وارد میكند و به یاری او ـ كه با كوله باری از آشنایی عمیق با شعر و فرهنگ غرب و شرق از پاریس برگشته بود ـ به كتاب و شعر و موسیقی دست پیدا میكند. در سال 1326 در سن 22 سالگی با آموزگار جوانی به نام اشرف الملوك اسلامیه ازدواج میكند و از او صاحب چهار فرزند به نامهای: سیاوش، سیروس، سامان و ساقی میشود. در همان سال اولین مجموعه شعرش به نام »آهنگهای فراموش شده« منتشر میشود. اما شاملو این مجموعه را در شمار آثار خود نمیداند و در دیباچه كتاب مینویسد: «... قطعاتی كه در این كتاب جمع آوری شده است، نوشتههایی است كه در حقیقت میبایستی سوزانده شده باشد... ای خواننده تو با خواندن این كتاب چیز تازه ای نمیخوانی و لذت نایافته ای نمیبری، و من از اینكه وقت تو را بدین گونه ضایع میكنم چه بگویم كه چقدر متاسفم...« شاملو در همین كتاب كه آن را به حساب كارهایش نمیآورد، دشمن پلیدیها و عاشق نیكیهاست و شوربختیهای انسانهای پیرامونش را میبیند. درد و غمی كه در این آهنگها هست، از همان هنگام، تولد شاعری بزرگ و مردمی را نوید میدهد. در سال 1330 شعر بلند 23 و سپس مجموعه شعر «قطعنامه» را منتشر میكند. شعر 23 منظومه ای بلند است كه به مناسبت به خاك و خون افتادن مردم در 23 تیر 1330 سروده شده است. 
«قلبت را چون گوشی آماده كن / تا من سرودم را بخوانم: / سرود جگرهای نارنج را كه چلیده شد / در هوای مرطوب زندان...»


مجموعه «قطعنامه» همانگونه كه از اسمش پیداست بیانیه انتقاد از خود است. انتقاد از دوران نوجوانی كه در دفاع از هیتلر به زندان متفقین افتاده بود و هم انتقاد از سرودن اشعاری سست و احساساتی به نام «آهنگهای فراموش شده». احمد شاملو در اواخر سال 1332 به خاطر انتشار مجله «آتشبار» به مدیریت ابوالقاسم انجوی شیرازی، كه مجله ای ضدسلطنتی بود به استناد ماده پنج حكومت نظامی بازداشت میشود و مدت 13 یا 14 ماه بدون اعلام اتهام در زندان موقت شهربانی و زندان قصر میماند. شاملو در زندان موقت وارطان سالاخانیان را میبیند كه بر اثر شكنجه آثار كندن پوست روی صورتش بود. وارطان مبارزی ارمنی بود كه در بازجوییها از احدی اسم نبرد و زیر شكنجه كشته شد. شاملو تحت تاثیر این مقاومت شعر معروف و حماسی «مرگ نازلی»را میسراید. این شعر ابتدا «مرگ وارطان» نام داشته كه برای گریز از سانسور، به «مرگ نازلی» تبدیل میشود. این شعر دیالكتیك مرگ و زندگی است. شاعر جدال درونی این مبارز را در انتخابات مرگ و زندگی در دیالوگی زیبا و حماسی به تصویر میكشد:«نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شكفت. / در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر. / دست از گمان بردار! / با مرگ نحس پنجه میفكن! / بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...» در سال 1332 مجموعه «آهنها و احساس» به دست پلیس در چاپخانه سوزانده میشود. شاملو با چاپ كتابهای: «23»، «قطعنامه» و «آهنها و احساس»، با تعهدی جوشان وارد مبارزه ای بیامان میشود. شعرهای این دوره، در ستایش انسان به خصوص انسان نخبه و ستیز و عصیان بر ضد ابتذال و كهنه گرایی است. در سال 1336 پس از 10 سال زندگی مشترك با اشرف اسلامیه، از او جدا میشود. پس از آن جدایی، ماهها در اندوه ویران شدن خانواده و جدایی از زن و فرزندان و مایوس از تمام پیرامونیان و در بدترین ماههای زندگی خود، با طوسی حائری كه دكترای زبان و ادبیات فرانسه است آشنا میشود و با او ازدواج میكند. همسر دوم، اعتمادی دوباره را به او بازمیگرداند و شاعر با صمیمیتی كه با خود و دیگران دارد، دستی را كه با محبت به سویش دراز میشود به گرمیمیفشارد و چون تشنه عشق و محبت است تمام احساسش را نثار عشق تازه میكند. شعر «ماهی» و «باغ آیینه» كه از بهترین شعرهای عاشقانه اوست، در این حال و هوای تازه سروده شده است. در همین سال مجموعه شعر «هوای تازه» را منتشر میكند. این كتاب دومین مجموعه منتشر شده شعرهای احمد شاملو پس از «قطعنامه» است. انتشار «هوای تازه» یكی از اتفاقات مهم ادبی آن سالها و مهم ترین و راهگشاترین كتاب شعر نو در دهه 30 و بعد از آن بود. انتشار این كتاب نام احمد شاملو را به عنوان بانی شعر سپید تثبیت كرد. انتشار «هوای تازه» نقطه عطفی در زندگی شاعر است. این كتاب حاصل تجربههای شاملو از شعر نو نیمایی است. در این دوره شاملو آتشی ترین مدافع شعر نیمایی است و تا سال 1339 كه سال انتشار مجموعه «باغ آیینه» است، اشعارش بیشتر در قالب نیمایی است ولی از سال 1340 به بعد بیشتر در قالب سپید شعر میگوید و كمتر توجهی به شعر نیمایی دارد تا حدی كه كم كم آن را كنار میگذارد. زمینه اصلی شعرهای شاملو در «هوای تازه» عواطف ناشی از تاثرات اجتماعی است. محور اصلی تمام این عواطف، اجتماع و مردم است. كمتر شعری در این دوره از او وجود دارد كه اثری از دردهای مردم در آن نباشد. شاعر در بطن اجتماع است و نسبت به دردها و بی عدالتیهای مسلط بر جامعه بیتفاوت نیست. از زبان خودش بشنویم: »... از دیرباز سراسر زندگی من در نگرانی و دلهره خلاصه میشود. مشاهده تنگدستی و بی عدالتی، در همه عمر بختك رویاهایی بوده اند كه در بیداری بر من گذشته است. جز این هیچ ندارم كه بگویم. عدالت دغدغه همیشگی من بوده است...« شاملو در سال 1337 با تجربههای فراوانی كه در نتیجه سالها كار مداوم در مطبوعات اندوخته، به صورت مستقل دست به انتشار مجله ای هفتگی به نام »آشنا« میزند. صاحب امتیاز این مجله همسرش دكتر طوسی حائری است. شاملو در این مجله از گفتن حقیقتی كه به آن باور دارد به خاطر مصلحت گرایی و عافیت اندیشی، بازنمیایستد. تندترین حملهها را به سنتگرایان میكند و سختترین انتقادها را نسبت به كار خود در مجله اش بازتاب میدهد. «آشنا» پایگاهی است دموكراتیك برای انواع سلیقههایی كه به نوآوری متعهدند و با تكرار و ابتذال مخالف. این مجله پس از 17 شماره به علت بیماری سردبیر تعطیل میشود. در سال 1340 سردبیری «كتاب هفته» را میپذیرد (24 شماره اول). بسیاری از مقالات و قصههایی كه در «كتاب هفته» چاپ شده بازنویسی شاملو است. پركارترین دوره فعالیت روزنامه نگاری شاملو، «كتاب هفته» است. در همین سال شاملو از همسر دومش جدا میشود. طوسی روشنفكری از خانواده ای مرفه بود و غافل از غم نان. اما عشق شاملو تنها عشق فردی نبود. غم انسانهای دیگر را در دل داشت و از آغاز نوجوانی به مردم عشق میورزید و دردهایشان را با ظرافتی شاعرانه احساس میكرد و میسرود. سركوب مبارزان و روشنفكران و شكستهای پی در پی و وقایع تلخ اجتماعی و فقر و تنگدستی، وضعیتی به شدت نومیدانه برای بسیاری از هنرمندان و نویسندگان پیش میآورد و حتی شاملو نیز كه شاعر صبح و امید است از این آسیب بی نصیب نمیماند. این سرگشتگی وجود او را به بیگانگی میكشاند. بیگانگی از زندگی، از خود و از همه چیز. شاملو در اوج سرگشتگی و یاس و بی پناهی و به هنگامیكه دیگر هیچ امیدی به رهایی نداشت، آیدا در زندگیاش ظهور میكند و به زندگی یخ زده اش جانی تازه میبخشد: «جستن اش را پا نفرسودم: / به هنگامهی كه رشته دار من از هم گسست / چنان چون فرمان بخششی فرود آمد. / هم در آن هنگام / كه زمین را دیگر / بر رهایی من امیدی نبود».

آیدا، زنی كه تمام جوانی و هستی اش را به شاعر بخشید، به او دل بست و به فردا امیدوارش كرد. شاملو درباره آیدا میگوید: «... آیدا برای من یك انسان نمونه است. وجود او برای من دستاویز بسیاری شعر بود كه به نام او یا به انگیزه او نوشتم. هیچ كدام از این شعرها عاشقانه صرف نیست. بیشترشان اتفاقا بیش از آنكه شعر عاشقانه باشند، شعر اجتماعی هستند... آیدا روح مرا از یك یاس و نومیدی وحشت بار نجات داده، با وجود خودش، با مواظبتهای خودش. من روحی از دست رفته بودم. من از هر نظر به او بسیار مدیونم... آیدا برای من بهانه زندگی كردن و انسانی بودن است. او تمثیل همه مردمیاست كه من دوست شان دارم. همانها كه با محبت خود مرا نوازش میكنند. پس آیدا یك بهانه است. او اشارتی به من و جامعه من است...»

احمد شاملو در سال 1339 مجموعه «باغ آیینه» و در سال 1343 مجموعه شعرهای «آیدا در آیینه» و «لحظهها و همیشه» و در سال 1344 مجموعه »آیدا: درخت و خنجر و خاطره« را منتشر میكند. شاملو در این مجموعهها زیباترین عاشقانهها را سروده است. در اینگونه شعرها، شاعر با خویشتن خویش صمیمیاست و همین صمیمیت و خلوص است كه سخن او را به اوج كمال میرساند. شعرهای عاشقانه شاملو در شمار زیباترین شعرهای عاشقانه در زبان و ادبیات فارسی است. احمد شاملو آفرینشگر زنده ترین، زیباترین و شاداب ترین عاشقانههای معاصر است و در كنار شعرهای سیاسی و اجتماعی اش، تصویر بی مانندی از دغدغههای انسانی معاصر به نمایش میگذارد. در این شعرها در اوج عاشقانه بودن واقعیتهای تلخ اجتماعی نیز به تصویر كشیده میشود.او در سال 1346 سردبیری بخش ادبی و فرهنگی مجله »خوشه« را به عهده میگیرد. با »خوشه« دور تازه و شكوهمندی در كار مطبوعاتی شاملو آغاز میگردد. »خوشه« حدود دو سال از خرداد 1346 تا اسفند 1347 منتشر میشود و طیف وسیعی از فرزانگان فرهنگی و روشنفكران سیاسی را به خود جلب میكند. شاملو در گرماگرم پرشور عملكردهایش در «خوشه»، «شبهای شعر خوشه» را در شهریور 1347 با شكوه هرچه تمام تر برگزار میكند. «شبهای شعر خوشه» به مدت یك هفته در باشگاه شهرداری تهران واقع در خیابان خانقاه برگزار شد. یك رویداد عظیم فرهنگی كه هرگز جز در «ده شب» در تاریخ برگزاری شبهای شعر این مملكت دیگر تكرار نشد. در سال 1345 مجموعه شعر «ققنوس در باران» و در سال 1348 شعرهای «مرثیههای خاك» را منتشر میكند. شعرهای این مجموعه بیشتر حالت تمثیل و كنایه دارد و حسب الحال غمناكی است از زندگی اندوهبار شاعر در »ققنوس در باران« عشق و مرگ پابه پای هم پیش میروند و در »مرثیههای خاك« با چهره ای متفكر و اندیشمند روبه روییم كه با دیدی عمیق به «خود» و «جهان» مینگرد و به راز حیات و مرگ میاندیشد. او مجموعه شعر كم حجم 
«شكفتن در مه» را در سال 1349 منتشر میكند. شعر معروف «نامه» كه در زندان سروده شده است تاریخ 1333 را در پای آن دارد. شاملو این شعر را كه در قالب قصیده و در 37 بیت است در سن 29 سالگی و در پاسخ به پدرش كه از او خواسته اعترافنامه ای بنویسد و خود را از زندان برهاند سروده است. دهه 50 متاثر از جنبش مسلحانه، سالهای تسلط شعر چریكی و شعر جنگل بر شعر ایران است. در این دوره كمتر شاعر و هنرمندی را رهایی از این موقعیت ممكن میشود. شاعر یا خود جزئی از مبارزه است، یا ستایشگر آن است. شاملو نیز در سال 1352 تحت تاثیر این شرایط، درخشان ترین، شورانگیزترین و عمیق ترین اشعار خود را در ستایش از جوانان جان بر كف، در كتاب «ابراهیم در آتش» منتشر میكند. شاملو در این مجموعه و مجموعههای: «دشنه در دیس» و «ترانههای كوچك غربت» شكوه و استواری زبان دیروز و طراوت و تازگی زبان امروز را در خود جمع دارد و به لحاظ پختگی زبان و ساختار استوار شعر، از زیباترین و موسیقایی ترین مجموعههای شعر است. اشعار این مجموعه اگرچه بیشتر حماسی و در ستایش قهرمانان است، اما عشق نیز در آن جایگاه ویژه ای دارد. مجموعه شعر «دشنه در دیس» كه در سال 1356 منتشر میشود در خط و جهت «ابراهیم در آتش» است كه در آن عجبیت و طنز به اوج خود میرسد. شاعر در برابر عظمت ایثار، شرمسارانه میگوید:«آه، از كه سخن میگویم؟ / ما بی چرا زنده گانیم / آنان به چرارمرگ خود آگاهانند.» در سال 1359 مجموعه شعر «ترانههای كوچك غربت» منتشر میشود، شعرهای این مجموعه، كه دور از وطن سروده شده اند، حكایت هجرانیها و غم غربت است. شاملو اگرچه جهانی فكر میكند، اما دل از وطن نمیكند و هرگاه كه به اجبار به جلای وطن تن داده است ـ چه آن هنگام كه برای درمان و چه آن موقع كه مجبور به هجرت سیاسی میشود ـ قرار و آرام ندارد و غرب برایش جز غربت نبوده است: «... چه هنگام میزیسته ام، / كدام بالیدن و كاستن را / من / كه آسمان خودم / چتر سرم نیست؟» از سال 1362 تا 1372 به مدت 10 سال چاپ آثارش متوقف میشود. از سال 1372 به بعد آثار شاملو اجازه انتشار میگیرد. در شهریور 1367 به دعوت كنگره بین المللی به آلمان سفر میكند و در كنگره اینترلیت 2 تحت عنوان: «جهان سوم: جهان ما» در ارلانگن آلمان شركت میكند و با عنوان: «من درد مشتركم، مرا فریاد كن» سخنرانی میكند. در سال 1369 در هشتمین كنفرانس پژوهش و تحلیل تاریخ ایران با عنوان: «روند روشنفكری در قرن بیستم ایران» در دانشگاه بركلی آمریكا سخنرانی میكند. شاملو در این سخنرانی به نام: «نگرانیهای من» از مسائل گوناگون و تقریبا از همه چیز پیرامون تاریخ و فرهنگ ایران بی پرده سخن گفت و پس از این سخنرانی گروههای بسیاری از طیفهای مختلف و بعضا متضاد را بر ضد خود شوراند. محور مخالفت مخالفان تنها بخشی از سخنان او بود. اشاره شاملو به فردوسی و شاهنامه پیراهن عثمان شد تا هرچه آوار از ناسزا بر سر شاعر فرود آرند. مضمون اصلی سخنان شاملو، تحریف تاریخ ایران، تعصب نورزیدن به باورها و آیینها و برخورد با بتها و تابوها بود. اما برای این حرفهای درست، به حاشیهها و مثالهای نادرست روی آورد. در سال 1371، انتشارات آرش در سوئد مجموعه «مدایح بی صله» منتشر میكند و در سال 1378 توسط انتشارات نگاه و زمانه تجدید چاپ میشود. «مدایح بی صله» شامل اشعار سپیدی است كه شاملو بیشتر آنها را به شخصیتهای برجسته تقدیم كرده است. زبان شاملو در این مجموعه مانند مجموعههای پیشین زبانی ستیزه جو و فاخر است. شعرهای این مجموعه بیشتر سیاسی و اجتماعی و در دو مولفه »مدح« و »هجو« است. زبانی شورانگیز و حماسی در «مدح» ستیزندگان و مبارزان و زبانی در «هجو» در جهت تقابل و نفی. در سال 1376 كتاب «در آستانه» منتشر میشود. شعر معروف «در آستانه» در این مجموعه آمیزه ای است از اندیشههای فلسفی شاعر و نگاه او به هستی و وظیفه انسان. چیزی كه در این شعر به چشم میخورد احساس فروتنی شاعر است در برابر مرگ. شاعری كه همیشه مغرورانه در برابر زور و قدرت ایستاده است و هیچ گاه زبونی به خود راه نداده است، در برابر مرگ، این تنها حقیقت و واقعیت جهان، فروتنانه سر تسلیم فرود میآورد. 

«باید استاد و فرود آمد / بر آستان دری كه كوبه ندارد...»
 شاملو در سالهای آخر زندگی به یك نوع شك فلسفی رسیده بود و حیرت و سرگردانی كه حاصل آن یاس فلسفی است، در آخرین سرودههایش بسیار مشهود است. در این شعرها از «حیرت بی حاصلی»، از «انتظار بی بیهوده» و از «تكرار بی حاصل حیات» سخن میگوید. 

«حضوری مشكوك در درون و / حضوری مشكوك در برون / مرزی مشكوك میان برون و درون / چشم بر جلوه هستی گشودن و / چشم از حیات بربستن و / باز گرسنه گداوار / دیده به زندگی گشودن / مردن و بازآمدن و دیگر باره بمردن...» آخرین مجموعه شعر شاملو «حدیث بی قراری ماهان است» كه در سال 1379 منتشر شده است. اكنون شاعر سالهای بیماری، آزردگی، سالخوردگی و تنهایی را میگذراند. بیشتر شعرها حدیث نفس و حكایت بی قراری و حاصل درد و رنج و خستگی است. سراسر زندگی احمد شاملو در نبردی بی امان با برون و جدالی سخت تر با خویشتن خویش و در فاصله ای بین شك و یقین سپری شده است. شاعر كه زمانی بانگ برمیكشید «از آستان» یاس، و از «یقین» بازیافته سخن میگفت، در پیرانه سری از «سكوی باور بی یقین» میگوید: «اكنون كه سراچه اعجاز پس پشت میگذارم / به جز آه حسرتی با من نیست...»

شاملو در واپسین سالهای زندگی، به یاد جوانی و آرزوهای برباد رفته، هنوز از امید دست نشسته است و به انتظار آن مرگ را به نظاره گرفته است. 

«من و خورشید را هنوز / امید دیداری هست / هرچند روز من / آری / به پایان خویش نزدیك میشود»
 

شاملو تا پایان عمر در شعرش علیه ابتذال، علیه سلطه و اقتدار بومی جهانی، علیه بی عدالتی و ستم، علیه سفاهت و نابكاری جنگید و عمری دراز در آثارش تلاش كرد تا از زوال سلیقه عمومی جلوگیری كند. به راستی شاملو تناقض شگفتانگیزی است. هم در زندگی و هم در آثارش. شعر را از شاعران غرب میآموزد اما نگاهش به خود و پیرامونش متاثر از شاعران نامی ایران است. شاملو چكیده تفكر و اندیشههای گوناگون در تاریخ ادبیات ایران است. او حماسه را از فردوسی، صلابت و شهامت و شجاعت را از ناصر خسرو، عشق و انسان دوستی و رندی را از سعدی و حافظ، شك و خرد و عصیان را از خیام و سرخوشی و شوریدگی را زمانی كه جانش از امید سرشار است از مولوی به ارث برده است. 

شاملو سخنگوی دردهای جامعه و فراتر از مسلك و ایدئولوژی است و به دغدغههای پایدار بشری كه فارغ از زمان و مكانند میپردازد.«مسلكها به جز بهانه دعوایی نیست/ بر سر كرسی اقتداری،/ و انسان/ دریغا كه به درد قرونش/ خو كرده است...»

در كنار شعر كه هنر اصلی او بود، تقریبا در تمام حوزههای فرهنگ و ادبیات فعال بود: نوشتن داستان كوتاه و نمایشنامه، ترجمه رمان، نمایشنامه و قصههای كوتاه، ترجمه شعر جهان، شعر و قصه برای كودكان، صدها مقاله، یادداشت و سخنرانی، روزنامه نگاری، تحقیق و تصحیح متون، و از همه اینها مهم تر دایره المعارف بزرگ فرهنگ عامه به نام »كتاب كوچه« در كارنامه عمر پرثمر او چشم را خیره میكند. شاملو حتی در سالهای پایانی زندگی اش در حالی كه یك پایش را از دست داده بود و بیماری، جسم و روحش را میفشرد، هرگز از كار دست نكشید و بی رحمانه خودش را مصرف میكرد. كسی كه در چنین شرایط دشواری، هفت سال آخر عمرش را به ترجمه دو هزار صفحه «دن آرام» اختصاص میدهد و جانش را به تمام پشتوانه آن میكند، بی شك رسالتی بزرگ را پیش روی داشته است. 
«مرا عظیم تر از این آرزویی نمانده است 
كه به جست وجوی فریادی گمشده برخیزم 
ای تمامیدروازههای جهان! 
مرا به بازیافتن فریاد گم شده خویش 
مردی كنید...»
 
نویسنده: ا ׀ تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 شیخ‌ مشرف‌الدین‌ ابن‌ مصلح‌ بن‌ عبدا... شیرازی‌ موسوم‌ به‌ شیخ‌ سعدی‌ از بزرگ‌ترین‌ ستارگان‌ و برجستگان‌ درجه‌ اول‌ آسمان‌ ادب‌ ایران‌ زمین‌ است‌ كه‌ با تسلط وصف‌ ناپذیر خود بزرگترین‌ شاهكارهای‌ ادبی‌ ایران‌ را در سرتاسر تاریخ‌ ادبی‌ این‌ كشور خلق‌ نموده‌ است‌. تاریخ‌ زندگی‌ این‌ شاعر و سخن‌سرای‌ بزرگ‌ چندان‌ معلوم‌ نیست‌ و اقوال‌ متعددی‌ در كتاب‌های‌ تاریخی‌ ذكر شده‌ است‌ ولی‌ ظاهرا در بین‌ سالهای‌ 600 تا 610 ه. ق‌ در شهر شیراز به‌ دنیا آمده‌ است‌.سعدی‌ در خانواده‌ای‌ اهل‌ علم‌ و ادب‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود(1) و از اوان‌ كودكی‌ تحت‌ نظارت‌ دقیق‌ پدرش‌ به‌ آموختن‌ علوم‌ و معارف‌ روزگار خویش‌ پرداخت‌. محبت‌ و ارشاد خردمندانه‌ پدر در سال‌های‌ كودكی‌ مشوق‌ این‌ كودك‌ خردسال‌و سرشار از هوش‌ و استعداد بود و وی‌ در مدتی‌ كوتاه‌ به‌ اطلاعات‌ وافری‌ در باب‌ تاریخ‌ و ادبیات‌ ایران‌ دست‌ یافت‌. سعدی‌ در 12 سالگی‌ پدرش‌ را از دست‌ داد و با سرپرستی‌ مادرش‌ تحصیلات‌ خود را ادامه‌ داد. استاد در سال‌ 621ه.ق رهسپار بغداد كه‌ مركز علمی‌ و ادبی‌ بزرگ‌ آن‌ روز جهان‌ اسلام‌ بود گشت‌ ودر مدرسه‌ معروف‌ نظامیه‌ بغداد و دیگر محافل‌ علمی‌ آن‌ شعر مشغول‌ به‌ تحصیل‌ شد. این‌ دوران‌ مواجه‌ بود با هجوم‌ وحشیانه‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ و پایمال‌ گشتن‌ ایالات‌ مختلف‌ ایران‌ در زیر سم‌ اسب‌های‌ این‌ قوم‌ وحشی‌ و درنده‌ خو. زادگاه‌ سعدی‌ اگرچه‌ از تهاجمات‌ مغولان‌ مصون‌ ماند ولی‌ استان‌ فارس گرفتار كشمكش‌های‌ سختی‌ بین‌ احفاد ‌خوارزمشاهیان و اتابكان‌ شد و آرامش‌ و امنیتی‌ كه‌ بر شیراز حاكم‌ بود رخت‌ بربست‌. سعدی‌ كه‌ در این‌ ایام‌ به‌ خوشه‌ چینی‌ از محضر دو تن‌ از بزرگترین‌ مشایخ‌ بزرگ‌ صوفیه‌ آن‌ روزگار ابوالفرج‌ بن‌ جوزی‌ و ‌شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی مشغول‌ بود همزمان‌ با این‌ اوضاع‌ و احوال‌ دل‌ از زادگاه‌ زیبای‌ خود بركشید و به‌ پیروی‌ از روح‌ بی‌آرام‌ و بیقرار خود به‌ شوق‌ جهانگردی‌ عازم‌ سفری‌ دور و دراز گشت‌ كه‌ بین‌ سی‌ تا چهل‌ سال‌ به‌ طول‌ كشید. وی‌ در طول‌ این‌ سفرهای‌ طولانی‌ ولایات‌ و ایالاتی‌همچون‌ عراق‌، شام‌ و حجاز را در نوردید و تا شمال‌ آفریقا نیز پیش‌ رفت‌ و علاوه‌ بر مشاهده‌ شهرها و ملتهای‌ مخلتف‌، با مذاهب‌ و فرق‌ گوناگون‌ آشنایی‌ یافت‌ و یا طبقات‌ مردم‌ مخلوط و ممزوج‌ گشت‌. نقل‌ شده‌ است‌ وی‌ در طی‌سفرهای‌ خود حتی‌ كاشمر و هند و تركستان‌ را نیز در نوردید كه‌ البته‌ اكثر محققان‌ فعلی‌ سفر سعدی‌ به‌ این‌ سرزمین‌های‌ دور دست‌ را مردود دانسته‌ و آن‌ را حاصل‌ تخیلات‌ شاعرانه‌ وی‌ می‌دانند. حكیم‌ پس‌ از این‌ مسافرت‌ طولانی‌ و در حالی‌ كه‌ از جوانی‌ خام‌ و بی‌تجربه‌ به‌ پیری‌ دنیا دیده‌ و شیخی‌ اخلاق‌گرا با كوله‌باری‌ از تجارب‌ معنوی‌ و افكار ورزیده‌ بدل‌ گشته‌ بود به‌ شیراز بازگشت‌. این‌ زمان‌ كه‌ حدود سال‌ 655 ه.ق‌ بوده‌ است‌ مقارن‌ بود با ایام‌ حكومت‌ اتابك‌ ابوبكر بن‌ سعدبن‌ زنگی‌ سلغری‌ ((623 ـ 668 ه.ق‌) و این‌ حاكم‌ اندیشمند درسایه‌ عدل‌ و رأفت‌ خود آرامش‌ و امنیت‌ كاملی‌ را در ایالت‌ فارس‌ حكمفرما ساخته‌ بود.(2) سعدی‌ پس‌ از ورود به‌ شیراز مورد عنایت‌ اتابك‌ ابوبكر قرارگرفت‌ و در شمار نزدیكان‌ وی‌ درآمد. ولی‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعری‌ ممدوح‌ و درباری‌ بلكه‌ به‌ عنوان‌ مشاوری‌ فرزانه‌ و دانشمندی‌ جهان‌ دیده‌ و قطب‌ صوفیان‌ كه‌ با شهامتی‌ شگفت‌ امیر وسایر بزرگان‌ را به‌ عدل‌ و نیكوكاری‌ می‌خواند و با اندرزهای‌ خردمندانه‌ خود سپری‌ شدن‌ روزگار و گذشتن‌ جاه‌ و جلال‌ و تغییر احوال‌ را به‌ آنان‌ گوشزد می‌ساخت‌.(3) حكیم‌ پس‌ از مرگ‌ امیر ابوبكر بن‌ سعد به‌ ارائه‌ پندهای‌ حكیمانه‌ خود به‌ سایر امراء اتابكان‌ فارس‌ و دانشمندانی‌ همچون‌ خواجه‌ شمس‌الدین‌ محمد جوینی‌ صاحب‌ دیوان‌ وزیر هلاكو و عطاملك‌ جوینی‌ و سایرفضلا و دانشمندان‌ عصر خویش‌ پرداخت‌. وی‌ اگرچه‌ در برخی‌ اشعار خود این‌ امرا و بزرگان‌ رامدح‌ و ستایش‌ نیز نمود ولی‌ هیچگاه‌ شیوه‌ شاعران‌ درباری‌ پیش‌ از خود را پیروی‌ ننمود و همواره‌ راه‌ اندرز و نصیحت‌ را به‌ جای‌ اغراق‌ و مضمون‌سازی‌ در مدح‌ در نظر داشت‌. سعدی‌ در این‌ دوران‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را ایام‌ گوشه‌نشینی‌ وی‌ دانست‌ در شیراز شهر محبوبش‌ اقامت‌ گزید و در حالی‌ كه‌ در سراسر عالم‌ اسلامی‌ آن‌ روزگار شهره‌ عام‌ و خاص‌ گشته‌ بود به‌ سرایش‌ اشعار خویش‌ و خلق‌ شاهكارهایی‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ پرداخت‌. بوستان‌ اولین‌ اثر بزرگ‌ هنری‌ او بود كه‌ آن‌ را درسال‌ 655 به‌ پایان‌ رساند و این‌ منظومه‌ تعلیمی‌ بزرگ‌ را به‌ اتابك‌ مظفر الدین‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگی‌ هدیه‌ نمود.سعدی‌ یك‌ سال‌ بعد گلستان‌ را كه‌ آمیخته‌ای‌ از نثر و نظم‌ بود به‌ پایان‌ رساند و آن‌ را به‌ پسر ابوبكر به‌ نام‌ سعد بن‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگی‌، كه‌ سعدی‌ تلخص‌ خویش‌ را از نام‌ وی‌ گرفته‌ است‌، تقدیم‌ نمود. اواخر عمر سعدی‌ در عزلت‌ و گوشه‌نشینی‌ سپری‌ شد و وی‌ در انزوایی‌ چون‌ اعتكاف‌ صومعه‌نشینان‌ خود را وقف‌ مراقبه‌ و شعر نمود; شیخ‌ در این‌ روزها از تجارب‌ فراوانی‌ كه‌ در سفرهایش‌ اندوخته‌ بود مواعظی‌ برای‌ پادشاهان‌ و رعایا و شاگردان‌ و ستایندگان‌ می‌فرستاد و به‌ نوبه‌ خویش‌ از خیراندیشی‌، هدایا و معاشی‌ كه‌ آنان‌ برای‌ او فراهم‌می‌كردند بهره‌مند می‌گشت‌. این‌ دوره‌ از زندگی‌ نسبتا دراز مدت‌ این‌ شاعر بزرگ‌ در بر گیرنده‌ تصنیف‌ بیشتر اشعارغنایی‌ او اعم‌ از غزلیات‌ و مدایح‌ تعلیمی‌ در قالب‌ قصیده‌ بود كه‌ در آن‌ سران‌ و بزرگان‌ را پند می‌داد و وقایع‌ جاری‌ راتفسیر می‌كرد. سخن‌سرای‌ بزرگ‌ ایران‌ در سال‌ 691 ه. ق‌ در شیراز بدرود حیات‌ گفت‌ و در زاویه‌ خود كه‌ امروز آرامگاه‌ سعدی‌ یا سعدیه‌ خوانده‌ می‌شد دفن‌ گردید. شهرت‌ شیخ‌ اجل‌ سعدی‌ در دوره‌ زندگی‌ او مرزها را در نوردید و به‌ دورترین‌ مناطق‌ نیز رسید.او كه‌ در جوانی‌ نیز به‌ گفته‌ خود شهره‌ آفاق‌ بود پس‌ از سپری‌ نمودن‌ سفرهای‌ طولانی‌ خویش‌ و پیوستن‌ به‌ دربار اتابك‌ ابوبكر و سرایش‌ بوستان‌ و گلستان‌ به‌ شهرت‌ عظیمی‌ دست‌ یافت‌. مهارت‌ غیر قابل‌ توصیف‌ شیخ‌ در آمیختن‌ تجربه‌های‌ تلخ‌ و شیرین‌ و باز نمودن‌ زوایای‌ روح‌ ودل‌ آدمیان‌ با بهره‌گیری‌ از ظریف‌ترین‌ عواطف‌ عاشقانه‌ و توصیف‌ زیبایی‌های‌ طبیعت‌ و لحظه‌های‌ شوق‌ و هجران‌ چنان‌ شكوه‌ و جلالی‌ به‌ او بخشید كه‌ حتی‌ در دوره‌ حیاتش‌ نیز آثارش‌ سرمشق‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ قرار گرفت‌ و سخن‌سرایان‌ بعد از او بارها طبع‌ خود را در بوجود آوردن‌ آثاری‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ آزمودند. سعدی‌ در انواع‌ قالب‌های‌ شعری‌ همچون‌ قصیده‌ و رباعی‌ و غزل‌ طبع‌ آزمایی‌ نمود و در هر یك‌ از اقسام‌شعری‌ شاهكارهای‌ بزرگی‌ پدید آورد. شهرت‌ عمده‌ وی‌ در سرایش‌ قصیده‌هایی‌ روشن‌ و روان‌ و ساده‌ و بی‌تكلف‌ است‌ كه‌ در این‌ قصاید بیشتر به‌ نعت‌ خداوند و پند و اندرز و حكم‌ و مراثی‌ و مدایح‌ پرداخته‌ است‌. همانگونه‌ كه‌ اشاره‌ شد حكیم‌ شیراز شاعری‌ درباری‌ نبود و اگرچه‌ با تعداد زیادی‌ از دربارها تماس‌ داشت‌ ولی‌ هیچ‌گاه‌ از اعتقاد خود به‌آزادی‌ اندیشه‌ و قلم‌ دست‌ نكشید و هرگز دست‌ تكدی‌ پیش‌ كسی‌ دراز ننمود. مدایح‌ او محدود می‌باشند و او روی‌ هم‌ رفته‌ مایل‌ بود قصاید خود را از مواعظ دلنشین‌ و سخنان‌ حكمت‌آموز خطاب‌ به‌ پادشاهان‌ پرسازد. سعدی‌ علاوه‌ بر اینكه‌ درجه‌ مداحی‌ قصیده‌ را كاهش‌ داد به‌ آرایش‌ غزل‌ پرداخت‌ و تحول‌ یكصد ساله‌ غزل‌ را تا پیش‌ از ظهور حافظ،به‌ اوج‌ خود رساند. وی‌ غزل‌ را كه‌ بیشتر احساسات‌ شاعر را تعبیر می‌نماید ترجیح‌ داد و در غزلیات‌ پرشورش‌ خود را به‌ دست‌ احساسات‌ عشقی‌ سپرد كه‌ به‌ راستی‌ تجربه‌ گردیده‌ است‌. در غزلهای‌ سعدی‌ دل‌ با دماغ‌ و حسن‌ با خرد مبارزه‌ نمود و عشق‌ و ذوق‌ و شور و شوق‌ جای‌ قیاس‌ و نكته‌پردازی‌ و مضمون‌سازی‌ را گرفت‌ و از این‌ روی‌ می‌توان‌ گفت‌ غزل‌ از زمان‌ سعدی‌ در ردیف‌ اول‌ اقسام‌ شعر فارسی‌ قرار گرفت‌. نثر شیرین‌ و روان‌ سعدی‌ كه‌ دقیقا برابر با نظم‌ وشعر او بود از دیگر ویژگی‌های‌ منحصر به‌ فرد این‌ شاعر به‌ شمار می‌رود و وی‌ از این‌ طریق‌ بخصوص‌ نثر مسجع‌ و آهنگ‌دار حسن‌ انتخاب‌ و حسن‌ وزن‌ و تناسب‌ خود را وارد زبان‌ فارسی‌ نمود. هنر بزرگ‌ سعدی‌ در نثر مسجع‌ آن‌ بودكه‌ بدون‌ آنكه‌ از شیوه‌ پیشینیان‌ همچون‌ عطار نیشابوری و ابوالمعالی نصرا... منشی‌ در استفاده‌ از جملات‌ مصنوع‌ و پیچیده‌ استفاده‌ كند عباراتی‌ شیرین‌ و گوشنواز و دلفریب‌ و در عین‌ حال‌ ساده‌ و روان‌ به‌ كار برد كه‌ شهرت‌ او را دوچندان‌ ساخت‌.(4) از ابتكارات‌ زیبای‌ سعدی‌ در نثر، به‌ كارگیری‌ اشعار و شواهد مناسب‌ در مواقع‌ خاص‌ است‌ كه‌ تأثیری‌ جاودانه‌ به‌ سخن‌ او بخشیده‌ است‌ و نمونه‌ آن‌ در گلستان‌ جلوه‌گر است‌. از جمله‌ این‌ شواهد ذكر عباراتی‌ است‌كه‌ معنی‌ آیات‌ قرآن‌ كریم‌ را با نظم‌ شیوایی‌ روشن‌ ساخته‌ است‌.(5) از دیگر هنرهای‌ بزرگ‌ استاد سخن‌ ایران‌ بیان‌ حقایق‌ از طریق‌ تمثیل‌ با عباراتی‌ شیرین‌ و كوتاه‌ است‌ كه‌ بدون‌ ورود به‌ استدلال‌ و طول‌ مقال‌ منظور نظر خود را بیان‌ داشته‌ است‌. سعدی‌ علاوه‌ بر شعر فارسی‌ در ادبیات‌ عربی‌ نیز تسلط بی‌چون‌ و چرایی‌ داشت‌ و اقامت‌ و تحصیل‌ او دردیار عرب‌ و مطالعه‌ آثار برخی‌ از شاعران‌ و نویسندگان‌ عرب‌ موجب‌ شد كه‌ اشعار پخته‌ و رسایی‌ نیز در زبان‌ عربی‌ بسراید كه‌ بعدها مورد تحسین‌ شعرای‌ عرب‌ زبان‌ نیز قرار گرفت‌. شیخ‌ اجل‌ آثار بزرگی‌ از خود به‌ یادگار گذاشت‌ كه‌ بخش‌ اعظم‌ این‌ آثار شامل‌ غزلیات‌، سخنان‌ موجز و گفته‌های‌ اخلاقی‌ موسوم‌ به‌ صاحبیه‌ و قطعات‌ (رباعیات‌ ومفردات‌) در مجموعه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ كلیات‌ سعدی‌ جمع‌آوری‌ شده‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ یادگار هنری‌ این‌ شاعر والامقام‌ دو كتاب‌ جاودانی‌ بوستان‌ و گلستان‌ است‌ كه‌ تمامی‌ هنر خود را در این‌ كتابها جلوه‌گر ساخته‌ است‌. گلستان‌ كتابی‌ كوچك‌ با نثر بسیار روان‌ و آمیخته‌ با شعر است‌ كه‌ شاعر در یك‌ دیباچه‌ و هشت‌ باب‌ مجموعه‌ داستان‌هایی‌ را روایت‌ می‌كند كه‌ در هر یك‌ از این‌ حكایت‌ها به‌ نوعی‌ چشم‌ خواننده‌ به‌ زشتی‌های‌ و زیبایی‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ گشوده‌می‌شود. هر یك‌ از داستان‌های‌ گلستان‌ سرشار از نكات‌ نغز اجتماعی‌ و اخلاقی‌ و ترتیبی‌ است‌ كه‌ هر كدام‌ حتی‌ به‌ تنهایی‌ نیز می‌تواند سرمشق‌ زندگی‌ انسان‌ها قرار گیرد. بوستان‌ یا سعدی‌نامه‌ منظومه‌ای‌ در 4500 بیت‌ است‌ كه‌ جدای‌ از حمد و ثنای‌ آغازین‌ به‌ ده‌ باب‌ تقسیم‌ شده‌ و اساس‌ و مبنای‌ آن‌ تعلیم‌ و تربیت‌ است‌. شاعر درباب‌های‌ مختلف‌ كه‌ هر یك‌ به‌ مضامینی‌ همچون‌ عدل‌ و تدبیر، احسان‌، عشق‌ و شور مستی‌، تواضع‌، رضا، قناعت‌، تربیت‌،عافیت‌، توبه‌ و صواب‌ و مناجات‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌ عقاید گرانبهای‌ خود را كه‌ حاصل‌ عمری‌ اندیشه‌ و مطالعه‌ افاق‌و انفس‌ و سیر و سفر و آمیزش‌ با اقسام‌ ملل‌ و نحل‌ و مشاهده‌ وقایع‌ تاریخی‌ است‌ در حكایات‌ و اشعاری‌ زیبا بیان‌ نموده‌ و مجموعه‌ای‌ از بهترین‌ دستورهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ و نمونه‌ شیوای‌ فارسی‌ ادبی‌ را بوجود آورده‌ است‌.حكیم‌ مجموعه‌ای‌ از شعر و نثر خویش‌ را نیز در قالب‌ هنری‌ و شوخی‌ و انتقاد به‌ تصویر كشیده‌ كه‌ تحت‌ عنوان‌ غزلیات‌، مضحكات‌ و خبثیات‌ در كلیات‌ او جای‌ گرفته‌ است‌. توصیف‌ شخصیت‌ واقعی‌ حكیم‌ سعدی‌ در قالب‌ مقاله‌ای‌ كوتاه‌ كاری‌ دشوار است‌ و تنها می‌توان‌ گفت‌ او یكی‌ از با روح‌ترین‌ و بلند پایه‌ترین‌ بزرگان‌ ادب‌ ایران‌ و جهان‌ است‌ كه‌ مشوق‌ بزرگ‌ اخوت‌ و برادری‌ در بین‌ انسان‌ها بوده‌ و بزرگوارانه‌ درصدد اجرای‌ این‌ آرمان‌ بزرگ‌ در بین‌ ملت‌ها گام‌ برداشته‌ است‌.

نویسنده: ا ׀ تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

  

 اصلا IP چه هست؟

آدرس IP برای شناسایی سیستم های یک شبکه بکار می رود و به صورت یکتا هستند. طول هر آدرس IP معادل 32 بیت است و به صورت چهار عدد دهدهی ؛

هشت بیتی که با نقطه از هم جدا می شوند نمایش داده می شوند مثل 217.219.195.210 . محدوده IP ها از 0.0.0.0 تا 255.255.255.255 می باشد.

بعضی ها IP رو معرف شناسایی یک کامپیوتر می دانند در صورتی که IP ها به خودی خود نماینده یک کامپیوتر نیستند بلکه نماینده واسط های شبکه می باشند.

 به طوریکه ممکن است یک کامپیوتر دو و یا چند آدرس IP داشته باشد البته این در حالتی اتفاق می افتد که کامپیوتر دارای چند کارت واسطه شبکه باشد.

به اینگونه سیستم ها چند میزبانی می گویند.

خوب درباره IP فکر کنم یه معرفی اجمالی گفتم . حالا برویم سر اصل مطلب خودمان که چطوری آدرس IP سیستم خودمان را عوض کنیم.

همون طوری که گفته شد با هر دفعه اتصال به کامپیوتر پروتکل DHCP به ما یک آدرس IP تخصص می دهد که می  خوایم اون را عوض کنیم که خیلی از مواقع کار

مفیدی است. مثل موقعی که هکرها موقع Redirect کردن و یه جای خوب موقعی که IP شما مسدود شده و میخواهید به جای ان یک IP دیگه در Range خودتان

استفاده کنید . ( فکر کنم کمی معلوم شد که چرا رفتم دنبال یاد دیگری این مقاله J ؛ Ban شدن )

قبل از عوض کردن IP به یه سری اطلاعات نیاز داریم : 1- محدوده IP ما ، Subnet Mask ، مدخل یا همون Gateway ، سرور DHCP و سرور های DNS

1. بدست آوردن محدوده IP به این صورت که فرض کنیم که IP من 217.193.110.254 باشه خوب شما می تونید که محدوده خودتون را این گونه مشخص کنید:

217.193.110.1 < New IP < 217.193.110.254

2. به دست آوردن Subnet Mask ، مدخل ، سرور DHCP و DNS :

یک خط فرمان dos  باز کنید ( چطوری ؟Start Menu à Run à cmd ) داخل اون صفحه تایپ کنید ipconfig/all صفحه ای باز می شود .

 پیشنهاد می کنم که این خط فرمان را باز نگه دارید چون بعدا به ان احتیاج پیدا می کنیم.

3. عوض کردن IP : برای عوض کردن IP اول باید یک IP در محدوده انتخاب کنید. این IP که انتخاب کردید را Ping کنید اگه Time Out داد مطمئن

 باشید که قابل استفاده است.

حالا به قسمت Control Panel بروید و از انجا Network Connections رو انتخاب کنید و بر روی Connection فعال خودتان را باز کنید. (Double Click)

با کلیک بر روی دکمه Properties وارد برگه Networking بشید و Internet Protocol ( TCP/IP) را انتخاب کنید و properties را باز کنید. در پنجره جدید که باز شده

قسمت های Use the following IP address و Use following DNS server addresses رو با استفاده از اطلاعاتی که از طریق دستور ipconfig/all  بدست آورده

بودید پر کنید. بعدهم  Ok و تغییر IP ما تمام است.

واسه اینکه تست کنیم که کارایی که انجام دادیم درسته مرورگر اینترنت خودتون رو باز کنید و آدرس یه سایت رو تایپ کنید و باز کنید اگه سایت باز شد کارایی که ما

 انجام دادیم درست بوده است . لازم نیست که بگویم  برای اینکه تغییرات اعمال بشه لازم دارید که یک با Disconnect کنید و دوباره Connect شوید ؟

قابل توجه سروران گرامی که اطلاع دارند که در محدوده IP شما یک وب سرور قرار دارد می تونید IP او را بدزدید و خودتون یک وب سرور بشین . دیگه لازم نیست

بگویم که در این مواقع هر درخواست DNS که برای ان IP ارسال بشه به دست شما می رسد و به جای او سایت صفحه شما نشان داده می شود

نویسنده: ا ׀ تاریخ: سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , superstarweb.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com